تبلیغات

موضوعات

درباره ما

    ارس
    هدف ازساخت سایت ارس ،ایجاد محیطی سالم برای تبادل اطلاعات ومطالب مفیددرحوزه های ادبی ،هنری،فرهنگی،اجتماعی،سرگرمی، ورزشی،سلامت ،بهداشت....می باشد. با ماهمراه باشید باسپاس مدیرسایت سولمازشریفی

پیوندهای روزانه

ورود کاربران

عضويت سريع

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2810
    کل نظرات کل نظرات : 5
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 6
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 38

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 296
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 634
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 1
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 8
    آي پي امروز آي پي امروز : 94
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 144
    بازدید هفته بازدید هفته : 3,393
    بازدید ماه بازدید ماه : 13,426
    بازدید سال بازدید سال : 160,114
    بازدید کلی بازدید کلی : 362,910

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.144.202.133
    مرورگر مرورگر : Safari 5.1
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز : جمعه 28 اردیبهشت 1403

بهارانه

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار

که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق

نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دل‌ست

دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود

هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند

نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار

خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند

آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار؟

هر که امروز نبیند اثر قدرت او

غالب آنست که فرداش نبیند دیدار

سعدی

تبریک

چون گل نوروز کند نافه باز

نرگس سرمست درآید به ناز

امیرخسرودهلوی

سال 1402 تاچندروزدیگر،به پایان می رسد.

درسالی که گذشت ،چه کردیم وچه برما گذشت؟

خوب بودیا که بد؟!

تلخ بود یا که شیرین؟!

هرچه بودگذشت ......

سال نو درپیش است .....

افکارپوسیده را ، نو کنیم .....

ذهنمان را بهاری کنیم ......

با دوست داشتن ، زندگی کنیم .....

چراکه ،زمان درحال گذرانست ......

شادباشیم و شادی را هدیه کنیم ....

مهربورزیم تا به ما مهربورزند .....

قاصدک های خبررسان ، شکفتن گل های زیبا، صدای گوش نوازپرندگان .....همه وهمه نشانگرآمدن بهارند......

به بهارسلام کنیم وسال نورا با زیبااندیشی آغاز کنیم ....

سال 1403 خورشیدی پیشاپیش برهمه ایرانیان ایران زمین ، هرجا که هستند،همایون باد

نوشته سولمازشریفی

دلنوشته های من

کاش می شد خنده را تدریس کرد

کارگاه خوشدلی تاسیس کرد

کاش می شد صداقت را معنی کرد

کاش می شد اعتمادرا رنگی زیبا داد

کاش می شد عشق را تعلیم داد

کاش می شد ناامیدان را امید داد

کاش میشد شادی را سرود

کاش میشد شادمانی را ستود

کاش میشد با نشاط بود

با نشاط دیگران دلشاد بود

کاش می شد دشمنی را سربرید 

کاش می شد درخت دوستی را کاشت

کاش می شد دوستی را پاس داشت

کاش می شد پشت پا زد برغرور

دورشد ازخودپسندی دوردور

کاش می شد باصفا ویکد دل بود 

همچو آب زلال ، ساده وشفاف بود

کاش می شد از دورنگی ، ریا پرهیز کرد

کاش می شد خرم وساده زیست

کاش می شد بذر کینه وبددلی ،دورریخت

کاش می شد انسان ، انسان بود

نوشته سولمازشریفی

سخن بزرگان

کمال‌الدین اسماعیل

گر خواجه ز بهر ما بدی گفت

ما چهره ز غم نمی خراشیم

ما جز که ثنای او نگوئیم

تا هر دو دروغ گفته باشیم

کمال الدین اسماعیل

پندانه

کمال‌الدین اسماعیل

 

کمال‌الدین اسماعیل بن محمد اصفهانی فرزند جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاق‌المعانی، شاعر ایرانی نیمهٔ نخست قرن هفتم هجری، و آخرین قصیده‌سرای بزرگ ایران در دوران حمله مغول است که در سال ۶۳۵ ودر گیرودار هجوم‌ها و قتل‌عام‌های آنان از میان رفت.

کمال الدین اسماعیل اصفهانی
سردیس کمال الدین اسماعیل در اصفهان
سردیس کمال الدین اسماعیل در اصفهان
نام اصلی
کمال الدین
محل زندگی اصفهان
درگذشته ۶۳۵ هجري قمری
آرامگاه اصفهان
لقب خلاق المعانی
پیشه شاعر
پدر و مادر جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

زندگی شاعر

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی چهار فرزند و بقولی دو پسر داشت که خلاق‌المعانی سرآمد همه آنان و فرزند راستین پدر در شعر و شاعری گردید. علت اشتهار او را به خلاق‌المعانی، آن دانسته‌اند که در شعر او معانی باریک نهفته‌است که بعد از چند نوبت که مطالعه کنند ظاهر می‌شود. وی نیز مانند پدر روزگار را در مدح اکابر اصفهان و شاهان معاصر خود گذرانیده بود. از جمله ممدوحان او یکی رکن‌الدین مسعود از آل صاعد اصفهان است. دیگر از ممدوحان مشهور وی پسر محمد خوارزمشاه است. دیگر از ممدوحان مشهور کمال‌الدین اسماعیل، حسام‌الدین اردشیر پادشاه باوندی مازندران و اتابک سعد بن زنگی هستند. کمال‌الدین اسماعیل دوره وحشتناک حمله مغول را به تمامی درک کرده و به چشم خویش قتل‌عام مغول را به سال ۶۳۳ هجری قمری در اصفهان دید و در آن باب چنین گفت:

کس نیست که تا بر وطن خود گرید بر حالِ تباهِ مردمِ بد گرید
دی بر سر مرده‌ای دوصد شیون بود امروز یکی نیست که بر صد گرید

کمال‌الدین اسماعیل دو سال بعد از حمله مغول یعنی به سال ۶۳۵ هجری قمری به دست مغولی به قتل رسید.

سبک هنری

کمال‌الدین اسماعیل به استادی و مهارت درآوردن معانی دقیق شهرت وافر دارد؛ و اعتقاد ناقدان سخن بدو تا حدی بود که او را بر پدرش ترجیح نهاده و خلاق‌المعانی لقب داده‌اند. وی علاوه بر باریک‌اندیشی و دقت در خلق معانی در التزامات دشوار و تقید به آوردن ردیف‌های مشکل نیز شهرت دارد، چنان‌که بعضی از قصاید او را که به این التزامات و قیود سروده شده بعد از وی جواب نتوانستند گفت.

کمال‌الدین اسماعیل شاعری بسیار دانا و نغزگو و باهوش بود و چنان در ریختن معانی مستتر در شعر مهارت داشت که به خلاق‌المعانی اشتهار یافت. از ویژگی‌های شعر او معانی دقیق و ظریف مضمر و پنهان است که باید چند نوبت مطالعه و دقت نمود تا آن‌ها را دریافت. او شاعری مداح بود ولی در لابلای مدایح نکات حکمی و زیبایی قرار می‌داد که سرایش او را بارها زیبا و زیباتر می‌نمود.

نمونه شعر

رسول مرگ به ناگه به من رسید فراز که کوس کوچ فروکوفتند کار بساز
کمان پشت دوتا چون به زه درآوردی ز خویش ناوک دلدوز حرص دور انداز
تبارک‌الله از آن میل من به روی نکو تبارک‌الله از آن قصد من به زلف دراز
کنون چه گیسوی مشکین مرا چه مار سیاه کنون چه شعله آتش مرا چه شمع طراز
دریغ جان گرامی که رفت در سر تن دریغ روز جوانی که رفت در تک و تاز
دریغ دیده که برهم نهاد می‌باید کنون که چشم به کار زمانه کردم باز
دریغ و غم که پس از شصت و اند سال ز عمر به ناگهان به سفر می‌روم نه برگ و نه ساز
به صدهزار زبان گفت در رخم پیری که این نه جای قرار است خیز واپرداز
برون ز کنج قناعت منه تو پای طلب که مرغ خانگی ایمن بود ز چنگل باز
آرامگاه کمال اسماعیل در محله جویباره، اصفهان

کمال‌الدین در ادبیات عثمانی

کمال‌الدین اسماعیل در ادبیات ترکی عثمانی به‌خوبی شناخته‌شده‌است. در ادبیات عثمانی که کاملاً تحت تأثیر ادب فارسی بود از کمال الگوی بسیار مناسبی برداشت کرده بودند. در شعر عثمانی هم حتی بارها نام او آمده‌است؛ مثلاً نفعی شاعر دربار عثمانی از او چنین یاد کرده‌است:

  • Harfidir mecmu'a-i esrar-i divan-i Kemal
  • noktasidir muhr-e dag-i derun-i Enveri

به لفظ ترکی:

  • حرفی دیر مجموعهٔ اسراری دیوانی کمال
  • نقطه سی دیر مهری داغی درونی انوری

ترجمهٔ فارسی:

  • حرفش همی مجموعهٔ اسرار دیوان کمال است.
  • نقطه اش هم مهر داغ اندرون انوری ست

ویا در جایی دیگر خیالی دیگر شاعر عثمانی که در آنجا بسیار محبوب است و حتی او را حافظ عثمانی نامیده‌اند و در اشعارش سعی می‌کرد از کلمات فارسی کمتری استفاده کند در مورد شعر فارسی و شعر کمال بیتی دارد که نه تنها ارزش شعر فارسی بلکه منزلت کمال را در آسیای صغیر بخوبی نشان می‌دهد:

  • demen ki siir hemen Hafiz u Kemalindir
  • ezan okumadin mi dunyadan gidince bilal

به لفظ ترکی:

  • دمئن کی شعر همن حافظ و کمالین دیر
  • اذان اوکومادی می‌دنیا دان گیدینجه بلال

ترجمه فارسی:

  • هی نگویید که شعر از آن حافظ بود و کمال!
  • مگر نخواند کسی اذان ز پس مرگ بلال؟

آرامگاه

آرامگاه وی در اصفهان خیابان کمال الدین اسماعیل داخل پارک کمال واقع است.

تاریخ ارسال پست: چهارشنبه 08 فروردین 1403 ساعت: 17:39
برچسب ها : ,,,

مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


کد امنیتی رفرش