بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار؟
هر که امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آنست که فرداش نبیند دیدار
سعدی
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست درآید به ناز
امیرخسرودهلوی
سال 1402 تاچندروزدیگر،به پایان می رسد.
درسالی که گذشت ،چه کردیم وچه برما گذشت؟
خوب بودیا که بد؟!
تلخ بود یا که شیرین؟!
هرچه بودگذشت ......
سال نو درپیش است .....
افکارپوسیده را ، نو کنیم .....
ذهنمان را بهاری کنیم ......
با دوست داشتن ، زندگی کنیم .....
چراکه ،زمان درحال گذرانست ......
شادباشیم و شادی را هدیه کنیم ....
مهربورزیم تا به ما مهربورزند .....
قاصدک های خبررسان ، شکفتن گل های زیبا، صدای گوش نوازپرندگان .....همه وهمه نشانگرآمدن بهارند......
به بهارسلام کنیم وسال نورا با زیبااندیشی آغاز کنیم ....
سال 1403 خورشیدی پیشاپیش برهمه ایرانیان ایران زمین ، هرجا که هستند،همایون باد
نوشته سولمازشریفی
کاش می شد خنده را تدریس کرد
کارگاه خوشدلی تاسیس کرد
کاش می شد صداقت را معنی کرد
کاش می شد اعتمادرا رنگی زیبا داد
کاش می شد عشق را تعلیم داد
کاش می شد ناامیدان را امید داد
کاش میشد شادی را سرود
کاش میشد شادمانی را ستود
کاش میشد با نشاط بود
با نشاط دیگران دلشاد بود
کاش می شد دشمنی را سربرید
کاش می شد درخت دوستی را کاشت
کاش می شد دوستی را پاس داشت
کاش می شد پشت پا زد برغرور
دورشد ازخودپسندی دوردور
کاش می شد باصفا ویکد دل بود
همچو آب زلال ، ساده وشفاف بود
کاش می شد از دورنگی ، ریا پرهیز کرد
کاش می شد خرم وساده زیست
کاش می شد بذر کینه وبددلی ،دورریخت
کاش می شد انسان ، انسان بود
نوشته سولمازشریفی
G Am
اگه يه روز بری سفر ، بری ز پيشم بی خبر
E F
اسير روياها ميشم ، دوباره باز تنها ميشم
E Am
به شب ميگم پيشم بمونه ، به باد ميگم تا صبح بخون
Am E Am
بخونه از ديار ياری ، چرا ميری تنهام ميذاری
G Am
اگه فراموشم كنی ، ترک آغوشم كنی
E F
پرنده ی دريا ميشم ، تو چنگ موج رها ميشم
E Am
به دل ميگم خاموش بمونه ، ميرم كه هركسی بدونه
Am E Am
ميرم به سوی اون دياری ، كه توش منو تنها نذاری
G Am
اگه يه روزی نوم تو ، تو گوش من صدا كنه
E F
دوباره باز غمت بياد ، كه منو مبتلا كنه
Em Am
به دل ميگم كاريش نباشه ، بذاره درد تو دوا شه
Am D F
بره توی تموم جونم ، كه باز برات آواز بخونم
G Am
اگه بازم دلت ميخواد ، يار يكديگر باشيم
E F
مثال ايوم قديم ، بشينيم و سحر پاشيم
E Am
بايد دلت رنگی بگيره ، دوباره آهنگی بگيره
Am E Am
بگيره رنگ اون دياری ، كه توش منو تنها نذاری
G Am
اگه ميخوای پيشم بمونی ، بيا تا باقي جوونی
E F
بيا تا پوست به استخونه ، نذار دلم تنها بمونه
E Am
بذار شبم رنگی بگيره ، دوباره آهنگی بگيره
Am E Am
بگيره رنگ اون دياری ، كه توش منو تنها نذاری
G AM
اگه یه روزی نوم تو ، تو گوش من صدا کن
E E
دوباره باز غمت بیاد ، که منو مبتلا کنه
Em Am
به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دوا شه
Am E
بره توی تموم جونم ، که باز برات آواز بخونم
G Am
اگه بازم دلت می خاد ، که یار یکدیگر باشیم
E E
مثال ایوم قدیم ، بشینیم و سحر پاشیم
E Am
باید دلت رنگی بگیره ، دوباره آهنگی بگیره
E Am
بگیره رنگ اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری